لوح دل
 
 
یک شنبه 27 دی 1398برچسب:شهید,میشکنم در شکن زلف یار,داستان,, :: 21:53 ::  نويسنده : امين

...مشكل اصلى من از حدود يك سال پيش شروع شد. پدر و مادرم به دليل اينكه من تنها فرزند خانواده هستم و ضمناً وضع مادیشان هم خوب است، دختر خاله‏ ام را كه در خانواده‏اى متوسط زندگى میكند و همسن خود من است، به سرپرستى قبول كردند. از آن تاريخ به بعد، خانه آرام و ساكت ما كه در طول روز، كسى جز من در آن زندگى نمیكرد، تبديل به محل زندگى پسرى شد با دخترى كه به مراتب از شيطان حرفه ای تر است!....

...حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله‏ ام در خانه تنها هستيم. او يك لحظه مرا تنها نمی ‏گذارد و دائماً در سرم فكر گناه می اندازد. بارها در طول روز از من درخواست گناه می كند...

حتما متن کامل این داستان جالب و تکان دهنده را در ادامه مطلب بخوانید.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 180
بازدید ماه : 498
بازدید کل : 29158
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1